.
!يون سنگ! يون سنگ
شما کي هستيد؟
...اوه بانوي من! خوراک نيمه شب پادشاه
.هر چيزي که مي توني پيدا کني بيار
.اين ها همه ي چيز هايي هستند که تونستم پيدا کنم
زنجبيل و ريشه ي درخت سدر؟
بله
.پوستشون رو جدا کن
(Episode 4)
تو اين کارو هر روز انجام مي دي. چطور دير کردي؟
.متاسفم
اين چيه؟ انبارداري بهت نگفت که فرني شير بياري؟
براي پادشاه چون ايشون بيمار شدند؟
...بله، اما
.فورا بيارش
...بانوي من
اين چيه؟
.اون ها غذاي اشتباهي از آشپز خانه آوردند
بنابر اين ما اون ها رو پس مي فرستيم
اون ها چي آوردند؟ بيارش تو
بله آقا
اين ها چي هستند؟
.سوپ ريشه ي درخت سدر و خوراک زنجبيل
خوراک زنجبيل؟ آيا اون ها از پودر زنجبيل درست شده اند؟
بله
.دکتر ها به من گفتند که به خاطر گلوم بيسکوييت زنجبيل بخورم
من اونو نخوردم، ولي اونو فرستادند اين جا
در شکل يک غذاي خوشمزه که با سليقه تهيه شده
خوشمزه ست
.اما نمي تونم در اين غذا اون رو بو نکنم
خوب چي شد؟
.همه چيز به خوبي گذشت
.وقتي که فکر مي کردم بيرون انداخته مي شم، تا حد مرگ ترسيدم
.الان خيس از عرق هستم
محل اقامت شما کجاست؟
.به من گفتند که اون ها هنوز تحت آموزش هستند
!چه شجاعتي
و شما اين طور سرگردان هستيد؟
!چه جرئتي که شما به اين جا اومديد
.ميدونم.
...دردسر سازها
بايد باهاشون چه کار کنم؟
فعلا اون ها رو در انبار کالا قرار دهيد و به بانوي فرهيختار بگوييد
بله، بانوي من
!بيا تو
!يون سنگ
!يون سنگ! يون سنگ
يون سنگ صدمه ديده!
!ساکت باش و سر و صدا نکن
راست مي گم. يون سنگ صدمه ديده
حتي اگه ساکت بودي، ممکن بود پرتت کنن بيرون
چه با جرئت به قانون هاي قصر بي توجهي مي کني
!ولي يون سنگ صدمه ديده
ساکت باش! سر و صدا نکن تا درو باز کنم. فهميدي؟
!لطفا کمک کنيد
!يون سنگ
چي؟اون ها در طول شب فرار کردند؟
من ديدم که اون هاداشتند مي رفتند بيرونو فکر مردم که اون ها داشتند مي رفتند حمام
ولي امروز صبح که نگاه کردم اون ها هنوز بر نگشته بودند
پس شما چي کار مي کرديد؟
شب که ما نگاه کرديم اون ها توي اتاق بودند
اگه مافوق هابفهمند، کبابمون مبکنند
چه کار بايد بکنيم؟
.من بوي زنجبيل رو دوست ندارم
شما تازه به قصر اومديد
اون ها منو ترسوندند. هنوز مي تونم صداي تپش قلبم رو بشنوم
!کمک کنيد! لطفا درو باز کنيد
کي اون ها رو ديد؟ کي؟